دخملونه ...

دلنوشته. دخترونه. عکس

دخملونه ...

دلنوشته. دخترونه. عکس

* *

عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند هر دو از احساس نفرت پر شدند

دل به چشمان کسی وابسته بود عقل از این بچه بازی خسته بود حرف حق با عقل بود اما چه سود

پیش دل حقانیت مطرح نبود دل به فکر چشم مشکی فام بود

عقل آگاه از خیال خام بود عقل با او منطقی رفتار کرد هرچه دل اصرار, عقل انکار کرد

کشمکش ها بینشان شد بیشتر اختلافی بیشتر از پیشتر عاقبت عقل از سر عاشق پرید

بعد ازآن چشمان مشکی را ندید تا بخود آمد بیابانگرد بود خنده بر لب از غم این درد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.